و  اما ...

و اما جواب سوالات مریم عزیز که به نظر خیلی هم از دست من عصبانی شده، و واقعا نمی‌دونم چرا.

مریم میگه:

۱- مهرداد عزیز شما مقوله مطایبه اقوام با همدیگر رو یک موضوع طبیعی می‌دونید در حالی که اعتراض به این موضوع رو غیر طبیعی. می‌تونم بپرسم خط ما بین طبیعی و غیر طبیعی چیه.

از نظر من اعتراضی که به یه موضوع طبیعی بشه غیر طبیعیه. از نظر من اگه روش بیان یه اعتراض در خور موضوع اعتراض نباشه و مثلا پاسخ یه کاریکاتور بندانگشتی و دو خط نوشته به آتیش کشوندن جایی و هزارتا کارخشونت آمیز باشه غیر طبیعیه. از نظر من بیرون کردن دانشجوهای فارس‌زبان از یه شهر آذری‌زبان به دلیل یک نوشته غیر طبیعیه. از نظر من آتیش زدن قیصریه به خاطر یه دستمال غیر طبیعیه. از نظر من، وقتی واقعا من بین تو و یه هموطن با زبون متفاوت هیچ تفاوتی نمی‌بینم و شاید برام باارزشتر هم باشی ولی شما اینقده نسبت به نوع نگاه من به قومیتت بدبینی غیرطبیعیه. پریروز هم گفتم، برای من واقعا حساسیتی که آذری‌ها (خصوصا مقیم آذربایجان) نسبت به شوخی‌های زبانی نشون میدن قابل درک نیست. خیلی دوستام واسه من جوک‌های دزفولی تعریف کردن و ادای لهجه‌م رو درآوردن ولی من هیچوقت حتی از دستشون دلگیر نشدم چون میدونم این یه موضوع کاملا طبیعیه.

۲- شما ترکها رو متهم به عدم تمدن کردین. (بگذریم از این که متهم به عقده‌ای بودن و عدم اعتماد به نفس هم کردین.) این مسئله تنها برای ترک‌ها صادقه یا برای کل مردم ایران و چرا؟

این یکی دیگه اتهام خیلی سنگینیه. شاید فراتر از اتهام باشه. من ترجیح می‌دم بگم بهم توهین شده. من یه نژادپرست نیستم. من هیچ وقت نه ترک‌ها رو متهم به عدم تمدن کردم، نه عقده‌ای دونستم و نه گفتم اعتماد به نفس ندارن.

((به نظر می‌یاد کاریکاتور واسه جوامع غیر متمدن ساخته نشده...به هر حال این تعصب نسبت به زبان آذری که به جای اینکه شکوفاگر و افتخارآمیز باشه، تدافعی و همراه با انفعال و حسی از حقارته کاملا مسخره‌س. به نظر میاد آذری‌ زبانهایی که اینجوری برخورد می‌کنن نیاز به یه دوره آموزش خودباوری و ایمان به زبان خودشون داشته باشن تا با بیرون اومدن از انفعال کاذب ناشی از مطایبات قومی، بتونن تواناییهای مستتر در زبان و قومیتشون رو به بقیه هموطنانشون نشون بدن....))

این چیزاییه که من گفتم و احتمالا شما این برداشت‌ها رو ازشون کردید. خوب بزارید یکی یکی جواباتون رو بدم:

من نه تنها بعضی از آذری‌ها، نه تنها خیلی از آدمهای کل ایران بلکه بسیاری از آدمهای دنیا رو متمدن نمی‌دونم. به نظر من کسایی که به خاطر یک کاریکاتور دنیا رو به آتیش می‌کشن متمدن نیستن. کسایی که تعصبات زبانی براشون خاستگاه خشونت میشه متمدن نیستن. همونطور که کسایی که به خاطر عقاید دینیشون یا ملی‌شون، حاضرن آدم بکشن و خشونت به خرج بدن رو متمدن نمی‌دونم. رک بگم که خیال شما هم راحت شه: به نظر من کلیت جامعه ما (از همه نوعش و شامل شخص شخیص بنده) راه درازی تا متمدن شدن داره و این هیچ اختصاصی با آذری‌ها نداره.

من نگفتم عقده‌ای. این کلمه بار زبانی خاص خودش رو داره و متضمن توهینه. بنابراین به جز درباره خودم دوست ندارم ازش استفاده کنم.

عدم اعتماد به نفس یا بهتره بگم خودباوری، بله، به نظر من کسانی که انفعالی و تدافعی درباره خودشون صحبت می‌کنن، حالا هرچیز خودشون، مدرکشون، جنسیتشون، زبانشون، ملیتشون، پولشون و ... دارای عدم خودباوری هستن و صحبتاشون همیشه نشانی از حس حقارت داره. بزارید یه مثال بزنم. دفاعی که ناتالی از شهرستانی بودنش با حمله کردن به پاریسی‌ها می‌کرد پر از یه حس حقارت بود که حتما شما هم درکش کردید. مسلما پاریسی‌ها نه از استراسبورگی‌ها بالاترن و نه کمتر. هر کدوم بنا بر شرایط محیطی و منطقه‌ای دارای شخصیت مجزای خودشون هستند.  حمله انفعالی یه استراسبورگی همون قدر احمقانه است که فخرفروشی خاله‌زنکی یه پاریسی. به هر حال من اصلا نگفتم آذری‌ها اینجورن بلکه گفتم ((آذری‌ زبانهایی که اینجوری برخورد می‌کنن )). باز هم تاکید می‌کنم. زبان آذری مثل همه زبانهای مایه دار دنیا یه زبان با ارزشه که خود من حتی دوست داشتم یادش بگیرم. من مطمئنم این زبان اینقدر پرمایه هست که برای اثبات خودش نیازی به حرکت تدافعی نداشته باشه. و کسایی که با شنیدن ادای لهجه شون رو در آوردن بهشون بر‌ می‌خوره، احساس فقری رو در این رابطه می کنن و نیاز دارن به خودباوری برسن. مگه لهجه آذری بده یا کلمات آذری زشتن که اگه من شبیهش صحبت کنم باید به یه آذری بر بخوره؟ من اینو بجز به احساس حقارت بی‌دلیل از تکلم به این زبان نمی‌تونم تفسیر کنم و به نظر من کسایی که اینجورین مشکلی دارن که باید رفعش کنن.


۳- در مورد آزادی بیان هم می‌دونید که در کشوری مثل کانادا اگه شما به شخصی اهانت کنید حتی اگه این مسئله از نظر خودتون شوخی باشه طرف حق داره که از شما شکایت کنه.

شما در هر کشوری (حتی ایران) می‌تونین برین شکایت کنین. ولی مهم اینه که اینجا هیچوقت شنیده نمیشه از کسی به خاطر یه کاریکاتور یا شوخی قومی شکایت بشه چه برسه به اینکه کار به آتش‌سوزی و تعطیلی روزنامه کشیده بشه. این همون چیزیه که من نشونه تمدن می‌دونمش. اینجا شما حتی اجازه کوچکترین نژادپرستی رو ندارید ولی می‌بینید که وقتی باب شوخی و طنز باشه تو تلویزین ملی هم با لهجه ها شوخی میشه. یه نگاهی بندازید به دنیا. اگه قرار بود که سر یه جوک کار به دادگاه و شکایت‌کشی و آتیش زدن کشیده بشه که حالا هزار تا جنگ بین انگلیسی‌زبان‌ها و نیوفوندلندی ها و فرانسه‌ها و چینی‌ها و هندی‌ها و ... تو کانادا اتفاق افتاده بود. بگید تو کانادا چقدر برنامه تبلیغ کالا دیدید که از شوخی با یه لهجه  برای تبلیغ استفاده می‌کنن. اگه قرار بر این بود که شوخی نژادی (Ethnic Jokes) مایه جنگ و خونریزی بشه که خیلی وقت پیش ایرلندی‌ها و اسکاتلندی‌ها و انگلستانی‌ها و نیوزیلندی‌ها و استرالیایی‌ها امپراطوری بریتانیا رو هزار تیکه کرده بودن. حتما باید ساسکاتونی‌ها هم رابطه‌شون رو با کلگری‌ها قطع می‌کردن تگزاسی‌ها یه کشور مجزا درست می‌کردن.


۴- در کشورهای متمدن مثل کانادا اقلیت ۲۰٪ ی‌شون زیان رسمی دارن و روی همه چی به دو زیان توضیحات داده شده و در کنار همه اینها کبکی‌های استقلال‌طلب حزبی دارن که به صورت رسمی تو رای‌گیری‌ها شرکت می‌کنه و تو پارلمانشون کرسی دارن و بگذریم از این که ما حتی در حد ابتدایی از این حقوق محرومیم.

این هیچ انحصاری به شما (آذری ها؟) نداره. به سلامتی همه ما (تمامی ملت ایران) از داشتن حزب و حقوق اولیه‌مون محرومیم. حتی همه ایران‌دوست‌ها جه برسه به آخر خط که تجزیه‌طلبیه و توی خیلی از کشورهای دموکراتیک دنیا هم پذیرفته نیست.  مسلما عدم وجود این حقوق قابل اعتراضه و این کاریه که همه‌مون می کنیم. ولی این اشتباهه اگه ظرف زمانی و مکانی  یه جامعه رو نادیده بگیریم و انتظارات و توقعاتی اینچنینی رو ازش داشته باشیم. یک بار در رابطه با مطلبی درباره خوزستان به دوستی نوشتم.

((پرهام جونم
نگاه ایده آل گرات پر از مقایسه کشورمون با دموکراسی های غربیه. چیزهایی که بهشون اسم حق اقلیت ها میدی می تونن عالی باشن ولی توی ایران به جز به یک هرج و مرج منجر نمی شن. از نگاه تئوریک نه تنها حق تدریس زبان به اقلیت ها بد نیست بلکه من حتی با فدرالیسم هم موافقم ولی متاسفانه این مدل ها برای ایران قابل اجرا نیستند. این نه تنها به دلیل تحریک خارجی شدید که برای تجزیه ایرانه بلکه به دلیل عدم رشد فرهنگی قومیت هاست که دادن هر حقی به اونها باعث میشه رو به تجزیه طلبی و بعد هم جنگ های بین قومی بیارن. عزیزم دموکراسی و احقاق حقوق زمینه های خودش رو می خواد که حتی تو جامعه شهری ایران وجود نداره دیگه چه برسه به عشایری مثل مثلا عشایر عرب یا بلوچ یا لر یا .... جون دلم باید بدونیم که واقعیت ایران از تصورات ما پیروی نمی کنه. ))


۵- بگذریم از اینکه تا جایی که تاریخ نشون می‌ده اولین چاپخونه- اولین مدرسه- اولین روزنامه مستقل- همگی تو تبریز چاپ شدن و خیلی از کلمات مثل مشروطه و آزادی با تبریز و ترک‌ عجینن.

برمنکرش لعنت. کسی که نقش شاخص آذری‌ها  رو منکر بشه حتما سهمی از بلاهت برده . ولی مسلما خیلی اولین‌های دیگر هم هستند که اقوام دیگری مثل اصفهانی، یزدی، خراسانی‌، خوزستانی‌، فارسی  و بقیه اقوام ایرانی برای ایران به همراه آورده‌ن و من به عنوان یک ایرانی به همه اونها افتخار می‌کنم. و البته بسیار کاستی ها و نادرستی‌ها بوده که همه این اقوام مرتکب شدند و میشن که از اونها شرمسارم و آرزوی تغییرشون رو می‌کنم.

به هر حال ما ارادت داریم.