کاشکی می شد نباشم، کاشکی می شد نخوانم



خواهر جوان که احساس می‌کردند طاقت تحمل فشارهای زندگی را ندارد در اقدامی جنون آمیز دست به خودکشی زدند، اما توسط برادشان از مرگ نجات یافتند.

به گزارش خبرنگار ما، بعدازظهر چهارشنبه هفته گذشته وقتی پسر جوانی وارد خانه خود شد و دید خواهرانش با گذاشتن شیلنگ گاز داخل دهانشان قصد خودکشی دارند، بلافاصله 2 دختر را که بی حال شده بودند به بیمارستان رساند و به این ترتیب آنها را از مرگ نجات داد.

از سویی پس از انتقال 2 خواهر به بیمارستان، تحقیقات هنرمند، بازپرس ویژه قتل، برای روشن شدن انگیزه خودکشی آنها آغاز شد.

خواهر بزرگتر که 23 سال دارد، در تحقیقات گفت: من و خواهرم که یک سال از من کوچکتر است به اتفاق برادر 27 ساله‌مان چند سال قبل از کرمانشاه به تهران آمدیم تا زندگی بهتری داشته باشیم، پدر و مادر ما سالها پیش فوت کرده بودند و ما با هم زندگی می‌کردیم، تامین هزینه زندگی بر عهده برادرم بود، ما در میدان قزوین تهران خانه‌ای کوچک اجاره کردیم، برادرم کار می‌کرد و من و خواهرم در خانه بودیم، اما بعد از مدتی متوجه شدیم نمی‌توانیم به این شکل زندگی کنیم، چرا که هزینه‌های زندگی در تهران بسیار زیاد بود و پولی که برادرم در می‌آورد فقط به اندازه کرایه خانه بود.

این دختر ادامه داد: برادرم سعی می‌کرد ما از مشکلات مالی او خبر نداشته باشیم و بار زندگی را خودش به دوش بکشد، اما هر دو ما می‌دانستیم که او چقدر سختی می‌کشد، بالاخره با اصرار خودمان او قبول کرد که ما هم سر کار برویم، از فردای آن روز در روزنامه‌ها دنبال کار گشتیم و توانستیم شغلی پیدا کنیم، من و خواهرم سر کار می‌رفتیم و پولی که می‌گرفتیم می‌توانست مقداری از این هزینه‌ها را تامین کند تا این که برادرم بی کار شد و بعد از مدتی من هم شغلم را از دست دادم، زندگی هر روز برای ما سخت‌تر می‌شد، مجبور شدم به کارهای نادرست روی بیاورم، این مسئله آنقدر برایم سخت و غیر قابل تحمل بود که بیمار شدم و مدت‌ها در بیمارستان بستری بودم، روزها همینطور می‌گذشت و من هر روز وضعیت بدتری پیدا می‌کردم تا این که ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم و به او گفتم، چرا اینطور ناراحت هستم. بعد از مدتی برادرم باز هم کاری پیدا کرد، اما همان مشکلات سابق را داشتیم و شرایط هر روز برایمان سخت‌تر می‌شد.

چندین بار تصمیم به خودکشی گرفتم، اول می‌خواستم تنها خودم را بکشم، اما بعد دیدم اگر من بمیرم خواهرم تنها می‌ماند، به همین خاطر موضوع را با وی در میان گذاشتم. می‌دانستم که او هم به اندازه من ناراحت است و عذاب می‌کشد، بنابراین تصمیم گرفتیم با هم خودمان را بکشیم، روز حادثه 2 شیلنگ گاز را از آشپزخانه باز کردیم، برای آخرین بار همدیگر را در آغوش گرفتیم و بعد خواهرم شیلنگ را در دهان من گذاشت و من هم شیلنگ را در دهان او گذاشتم، سپس شیر گاز را باز کردیم، هنوز چند ثانیه بیشتر نگذشته بود که برادرم وارد خانه شد، چشمانمان داشت بسته می‌شد و هر دو بی حال شده بودیم، برادرم با دیدن این صحنه بلافاصله شیرهای گاز را بست، بعد اورژانس را خبر کرد، ما دیگر نفهمیدیم چه اتفاقی افتاد و وقتی چشمانمان را باز کردیم در بیمارستان بودیم .

بنابراین گزارش، تحقیقات در رابطه با این پرونده همچنان ادامه دارد.