سرخپوست ها
امروز خیلی بی حال بودم. بعد ار ظهر اومدم دانشگاه. توی محوطه چمن وسز دانشگاه ( می تونید از
اینجا همین الانش رو ببینید) رقص بومی سرخپوست ها بود. لباس ها بسیار زیبا، رقص ها هم خیلی قشنگ، من تفاوت آوازها رو متوجه نمی شدم. ۷-۸ مرد دور یه طبل بزرگ می نشستن و می خوندن. بعد که پرسیدم گفتن اکثر آوازها فقط ریتم و صداست و معنی نداره. یکی دو نفر از آواز خونا هم طبل رو می کوبیدن. اسم رقص ها با حال بود: رقص جوجه یا اسب وحشی و .... خیلی رقاص ها هم جوون بودن. به هرحال عالی بود و بعدش کمی سرحال اومدم.
سخنرانی رییس جمهور در سازمان ملل تاسف برانگیز بود. این مهم نیست که احمدی نژاد سخنران خوبی نیست و حرکات دست و تغییر لحنش بسیار ناشیانه بود، بلکه متن سخنرانی که گویا کلی آدم پاش زحمت کشیدن اینقدر بی سر و ته بود که آدم وا می رفت. یک دو سه های اولی با یک دو سه های دومی هیچ ارتباط معنایی یا کلامی نداشت که بشه روش مانور استنتاج داد. جملات بسیار سطحی انتخاب شده بودند. جمله ای که در فارسی اینقدر سطحی باشه خدا میدونه وقتی ترجمه می شه چی ازش بیرون میاد. پیام های سخنرانی نمی تونست برای کسی جذاب باشه. در واقع فاقد پیام شاخص و دیگرپسندی بود. دقت کنید می بینید که خبرگزاری ها هم نتونستن تیتر مناسبی ازش در بیارن. من دو تا سخنرانی رییس جمهورهای قبلی خامنه ای و خاتمی رو بیاد دارم که اصلا قابل مقایسه با این نبودند. اونها واقعا تحسین برانگیز بودند. ببینیم سخنرانی روز شنبه ش چی از آب در میاد. به هر حال خدا پدر سعدی رو بیامرزه که تونسته بود تنها بخش بدردبخور سخنرانی یعنی این دو بیت رو بگه.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به در آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
این
گزارش از وضعیت کابل خواندنی است. به بدبینی روشنفکران و رضایت مردم دقت کنید.