با انصاف؟



تا حالا دوبار تو وبلاگم به این صفت مفتخر شدم. هر دوبار هم این دو دوست گفتن که بر خلاف تصور قبلیشون یه ذره با انصاف هستم. برام جالبه که این دوبار هم من از دو نفر ظاهرا کاملا متضاد خوب نوشتم. یکبار از خاتمی خوب نوشتم که یه طرفدار ایشون بهم اینو گفت و این دفعه هم از احمدی نژاد که باز هم یه طرفدار ایشون همین جمله رو فرمود. من دارم فکر می کنم چرا فقط وقتی من باانصاف می شم که از کسی که شما دوستش دارید دفاع می کنم. چرا وقتی از همین افراد انتقاد می کنم بی بروبرگرد بی انصافم؟ موضوع باانصافی و بی انصافی من خیلی ارزش نداره ولی مسئله بزرگ اینه که آیا تو جامعه همه ما (از جمله خودم) منصفانه راجع به انصاف بقیه قضاوت می کنیم؟
نظرات 5 + ارسال نظر
آرش شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:05 ب.ظ

حرفت کاملا درسته موافقم ولی می خوام بدونی من از روی تعصب رو خاتمی این حرف نزدم فقط احساس می کردم احساسی که ممکنه درست نباشه که تو وقتی بخاطر کارایی که خاتمی کرد(در واقع نکرد) ازش انتقاد می کنی حالت خصمانه ای داری و بعضی جاها بی انصافی میکنی ولی با اون حرفت فکر کردم که شاید اشتباه می کنم همین

شاید شما درست بگید. من بعضی وقتا خرفم رو مث آدم بیان نمی کنم. به هر حال از لطفت ممنونم.

سید یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:41 ق.ظ

خوبه اما همیشه صادق نیست. بهت گفتم با انصا ف چون تا امشب بالغ بر۷۰۰ صفحه انتقادات روشنفکران به دکتر را جمع کرده ام و خوانده ام و می فهمم معنای بی انصافی چیست!... شاید نوعی ذوق زدگی... همفکرانت در شرق می نویسند! شریعتی مردی در پی عدالت برای عدالت!!! معنایش را اگر تو فهمیدی این سید نانویسنده ی خانه نشین شده هم میفهمد!

نمی دونم منظورتون از همفکرام چیه. من مثل همه آدمای دنیا (اگه آدم حساب بشم البته)‌ با خیلی ها فکرای مشترک دارم ولی با هیچکس چه توی ((شرق)) و چه توی غرب هیچ افتخار همفکری ندارم. من ترجیح می دم تنها فکر کنم و به هیچ کس تعهد فکری نداشته باشم. اصلا به خاطر همینه که بعضی وقتا فکر می کنید با انصافم و بعضی وقتا بی انصاف. از لطفی که بهم دارین ممنونم. امیدوارم بازم نویسنده و فعال باشین.

غریب آشنا یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:16 ق.ظ

نمیدونستم دوباره مینویسی...امروز از کنار مانیتور رد میشدم که فونت قرمز خواب سیاه توجهم رو جلب کرد...خیلی خوشحال شدم...یا علی!

از این همه لطفتون ممنونم. ولی نفهمیدم چطور وبلاگ من افتاده بود رو مونیتور شما که وقتی از کنارش رد شدین به چشمتون خورده. به هر حال از لطف مانیتورتون هم ممنونم.

گلناز پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:04 ق.ظ

داداشی کجایی؟!!

غریب آشنا یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:05 ق.ظ

از لطف مانیتور ممنون نباش...از لطف کسی که وبلاگت رو تو مونیتور انداخته بود ممنون باش...هر چند که تا حالا قطعا لو رفتم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد