قحط الرجال



اندکی از پاسخ مهرانگیز کار را به حجاریان خوانده ام که به او می گوید قحط الرجال نیست و از ان حظ کرده ام. درست مثل بند آخر شعر هادی خرسندی که به آن زن نماینده مجلس که خواستار اعدام زنان خیابانی است می گوید:
هرزه گان را اگر همه بکشند
از همه هرزه تر، تو میمانی!
بعضی جملات وقتی به زبان می آیند دل آتش گرفته آدم را خنک می کنند. سعید حجاریان، شهید زنده اصلاحات که با تیر به خطا رفته سعیدی دیگر بین دیگراندیشان ایرانی برای خودش آبرویی خریده بود این بار بدجوری بند را آب داده است و همه را به شک انداخته که با این نوشته و ادبیات فرق تئوریسین اصلاحات با تئوریسین واپسگرایان (حسین شریعتمداری) در چیست؟
حین جستجوی نامه مهرانگیز به ((گردنبند مقدس)) بر می خورم که کتاب خاطرات اوست از ماجرای کنفرانس برلین. گزیده آن را به همراه نقد نیلوفر بیضایی و نامه به حجاریان پرینت می کنم و می برم تیم هورتونز. حکایت حجاب مهرانگیز در برلین و شامورتی بازی اکبر گنجی به خنده ام می اندازد که می بینم این به قول مهرانگیز ((وجدان بیدارشده جمهوری اسلامی)) هنوز همان بی وجدان سابق است. در ذهنم همه شان را مرور می کنم. دستمال کاغذی چروکیده ام را چند تکه می کنم و روی هر تکه اسم یکی را می نویسم و می گذارم جلویم. خاتمی که به قول حجاریان گمان می برده خمینی می تواند وجود آدمها را به شکل حیوانات ببیند و این نحوه آدم شناسیش یرای رجال حکومتی بوده که یکی را سگ می دیده وی کی را گراز ( و من نمی دانم چگونه این توهین را به این حیوانات روا می داشته؟) منادی جامعه مدنی ما بوده است و کروبی که بیشترین شهرتش در هم بستری با عیال شهدا و اسرا بوده و همین مدتی پیش هفتصد میلیون ناقابل از شهرام جزایری دریافت کرده رییس مجلس اصلاحات بوده و مهاجرانی که بی رگ و ریشگی اش در دودوزه بازیهایش و تمایل بی پایانش به زوجات جدید نمود یافته پی ریز فرهنگ اصلاحات بوده است و حجاریان موسس سیستم مخوف اطلاعاتی دهه شصت تئوریسین اصلاحات بوده و و اکبر گنجی اطلاعاتی که حتی در برلین هم دست از سر حجاب دیگران برنداشته وجدان بیدار اصلاحات و شمس الواعظین سردبیر کیهان در دوران اختناق سیاسی که کارش به چاپ رساندن اسامی نوجوانانی بوده که به خاطر داشتن یک روزنامه به جوخه اعدام سپرده شده اند رییس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و میرحسین موسوی که زمانی افاضات می فرموده که تا امام زنده است نیازی به قانون اساسی نیست امید آینده اصلاحات بوده و نوری و جلایی پور و باقی و آغاجری و .....
باز می خوانمش، واقعا نمی شد از این زیباتر و متین تر بی ارزش بودن کسی را بیان کرد، اینها جملاتی است که شایسته تمام کسانی است که به سبب نشستن بر سر سفره سفله پرور جمهوری اسلامی برای خویش اعتباری قائلند:

((آقای حجاریان! در کشور ایران قحط الرجال نبوده و نیست. اگر شما در متن حکومت, منابری برای خبرسازی و تئوری بافی به دست آورده اید و می خواهید این منابر را برای ابد در انحصار خود داشته باشید, ناشی از آن است که پهلوانان سخن, سیاست, کلام و فلسفه, حتی روحانیون مخالف با قانون اساسی جمهوری اسلامی, زیر سلطه ی محدودیت هایی که این قانون اساسی بر صاحبان اندیشه تحمیل کرده است, به حاشیه رانده شده اند. از اعدام شده ها و حذف فیزیکی مخالفان و اقلیتهای دینی و قومی حرفی نمی زنم, که می دانم اطلاعات شما در این زمینه بسیار است.))