بعضی وقتا صدام می کنه، این دفعه هم از اون وقتاس. بهش میگم میدونم میخوای یه چیزی بهم بگی. ممنونم. بازش می کنم. میگه:
در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود
من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار
گفتم این شاخ ار دهد باری پشیمانی بود
....
خندم میگیره. به حرفای تو، به حرفای خودم، به حرفای این. دیدی می گفتیم بهمون گیر داده نمیذاره مثل آدم زندگی کنیم. الانم دارم می خندم. هیچ وقت نمیدونم برای این گیر دادنا باید فحشش بدم یا ممنونش باشم. حالام که این میگه هوی!!! اعصاب خودتو خورد نکن! خبری نیست که تموم بشه. لامصب بهشم میگه فیض دولت! راست میگه؟ هاهاها... فیض دولت، اونم به ما ارزانی شده. دیوونه، من داره دهنم سرویس میشه، تو میگی فیض دولت بهم ارزانی شده؟
اووووووووووووووووووه! چه جام مرادی هم همدممون شده... دیوونه حافظ! ولی راست میگی مثه همیشه ممنونم که صدام کردی. بازم راست میگی.
(درس دیکته: یادت باشه که مثه درسته نه مسه، چون مخفف مثل (با کسر ل) هست! ).