امروز بابا یرضا و بیتا برگشت ایران. منم بغض کردم و گریه کردم. هیچکی ندید. مثل الان که هیچکی نمی بینه. مثل همیشه که هیچکی نمی بینه. هیچوقت هیچکی نیست که سرتو بذاری رو شونش و زار زار گریه کنی و هیچی بهت نگه. دلم تنگ شده، واسه تو، واسه خونمون!
منم دلم تنگیده بدجور...............!من حاظرم مخاطب همه گریه هات باشم اگه قابل بدونی..............!!!!!!!!!!!چقدر دلم می خواد تو آغوشت های های گریه کنم.یعنی می شه؟
[ بدون نام ]
چهارشنبه 24 تیرماه سال 1383 ساعت 01:04 ب.ظ
این نیز بگذرد
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
منم دلم تنگیده بدجور...............!من حاظرم مخاطب همه گریه هات باشم اگه قابل بدونی..............!!!!!!!!!!!چقدر دلم می خواد تو آغوشت های های گریه کنم.یعنی می شه؟
این نیز بگذرد